عطار_مختارنامهباب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است (فهرست)

شمارهٔ 41

1. زان روز که در صدر خودی بنشستم

2. تا بنشستم به بیخودی پیوستم

3. دریای عدم شش جهتم بگرفتهست

4. من، یک شبنم، چه گونه گویم: هستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر زلف تو نباشد، سر زلف دیگر
* از برای دل ما قحط پریشانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* می شود در لقمه اول ز جان خویش سیر
* بر سر خوان لئیمان هر که مهمان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* خون می خورد کریم ز مهمان سیر چشم
* داغ است عشق از دل بی آرزوی من
شعر کامل
صائب تبریزی