لینک اشتراک گذاری
کپی شد
عطار_مختارنامهباب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا
شمارهٔ 31 : راهی که درو پای ز سر باید کرد
شمارهٔ 32 : آن جوهر پوشیده به هر جان نرسد
شمارهٔ 33 : از پس منشین یک دم و در پیش مباش
شمارهٔ 34 : تا کی باشی بی سر و بن، هیچ مباش
شمارهٔ 35 : آن به که همی سوزی و پیدا نکنی
شمارهٔ 36 : گر تو همه داری همه در آتش باش
شمارهٔ 37 : گر بودِ خود از عشق نبودی بینی
شمارهٔ 38 : گر با من خویش خاک این در آئی
شمارهٔ 39 : گاهی ز خیال دلبر آئی زنده
شمارهٔ 40 : ای مانده به جان این جهانی زنده
شمارهٔ 41 : تا هیچ وجود و عدمت میماند
شمارهٔ 42 : پیوسته به چشم دل نظر باید کرد
شمارهٔ 43 : در قرب تو گر هست دل دیوانهست
شمارهٔ 44 : در عشق تو سودا و جنون بنهادیم
شمارهٔ 45 : در عشق تو رازی و نیاز آوردیم
شمارهٔ 46 : در عشق تو زاری وندم آوردیم
شمارهٔ 47 : ما هر دو جهان زیر قدم آوردیم
شمارهٔ 48 : گر ما همگی خویش چون ذرّه کنیم
شمارهٔ 49 : جانا ز غم عشق تو جانم خون شد
شمارهٔ 50 : تا شد دلم از بوی می عشق تو مست
شمارهٔ 51 : با هستی خویش داوری خواهم کرد
شمارهٔ 52 : جانا چو ره تو راه ذُلّ و عِزْ نیست
شمارهٔ 53 : در بحر فنا به آب در خواهم شد
شمارهٔ 54 : بنگر که چه غم بیتو کشیدم آخر
شمارهٔ 55 : در عشق نشان و خبر من برسید
شمارهٔ 56 : دل از طمع خام چنان بریان شد
شمارهٔ 57 : هر لحظه دهد عشق توام سرشوئی
شمارهٔ 58 : گفتم: ز فناء خود چنانم که مپرس
شمارهٔ 59 : هر لحظه ز عشق در سجودی دگرم
شمارهٔ 60 : سر تا پایم نقطهٔ آرام کنید

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* دنیی آن قدر ندارد که برو رشک برند
* یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
شعر کامل
سعدی
* حیله در شرع محبت بازی خود دادن است
* خون خصم خویش را پرویز نامردانه ریخت
شعر کامل
صائب تبریزی
* شعرها پیشت چنان باشد که از شهر حجاز
* با یکی خرما کسی هجرت کند سوی هجر
شعر کامل
سنایی