عطار_مصیبت نامهبخش دهم (فهرست)

شمارهٔ 3-الحكایة و التمثیل

1. عاشقی میمرد چون دل زنده داشت

2. لاجرم چون گل لبی پرخنده داشت

3. سایلی گفتش که این خنده ز چیست

4. خاصه در وقتی که میباید گریست

5. گفت با معشوق خود چون عاشقم

6. میزنم یک دم که صبحی صادقم

7. صبح را خنده صواب آید صواب

8. کو درون سینه دارد آفتاب

9. گرچه من خورشید دارم در میان

10. بر طبق ننهادهام چون آسمان

11. آفتابی هر که را در جان بود

12. گر بخندد همچو صبح آسان بود

13. من که روزم آمد و شب در گذشت

14. یارم آمد رب و یارب درگذشت

15. گر کنم شادی و گر خندم رواست

16. گر گشایم لب و گر بندم رواست

17. چون شود خورشید عزت آشکار

18. هشت جنت گردد آنجا ذره وار

19. بی جهت چندانکه بینی پیش و پس

20. از همه سوئی یکی بینی و بس

21. جمله او بینی چو دایم جمله اوست

22. نیست در هر دو جهان بیرون ز دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر خدای نباشد ز بنده‌ای خشنود
* شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
شعر کامل
سعدی
* تن از درد لرزان چو از باد بید
* دل از جان شیرین شده ناامید
شعر کامل
فردوسی
* معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
* کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی