عطار_مصیبت نامهبخش بیستم (فهرست)

شمارهٔ 7-الحكایة و التمثیل

1. عاشقی روزی مگر خون میگریست

2. زو کسی پرسید کاین گریه ز چیست

3. گفت میگویند فردا کردگار

4. چون کند تشریف رؤیت آشکار

5. چل هزاران ساله بدهد بر دوام

6. خاصگان قرب خود را بار عام

7. یک زمان زانجا بخود آیند باز

8. در نیاز افتند خو کرده بناز

9. زان همی گریم که با خویشم دهند

10. یک نفس در دیدهٔ‌ خویشم نهند

11. چون کنم آن یک نفس با خویشتن

12. میتوانم کشت ازین غم خویش من

13. باخدا باشم چو بیخود بینیم

14. تاکه با خود بینیم بد بینیم

15. آن زمان کز خود رهائی باشدم

16. بیخودی عین خدائی باشدم

17. هر که موئی پای آرد در میان

18. باز ماند یک سر موی از عیان

19. محو باید مرد در هر دو سرای

20. پای از سر ناپدید و سر ز پای

21. گر سر موئی تفاوت میبود

22. جمله سر تاپای او بت میبود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد
* که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری
شعر کامل
حافظ
* نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول
* معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست
شعر کامل
سعدی
* گو شمع میارید در این جمع که امشب
* در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
شعر کامل
حافظ