عطار_مصیبت نامهبخش بیستم (فهرست)

شمارهٔ 9-الحكایة و التمثیل

1. در رهی میرفت شبلی دردناک

2. دید دو کودک در افتاده بخاک

3. زانکه جوزی در میان افتاده بود

4. هر دو را دعوی آن افتاده بود

5. هر دو از یک جوز میکردند جنگ

6. شیخ گفتا کرد میباید درنگ

7. تا من این جوز محقر بشکنم

8. پس میان هر دو تن قسمت کنم

9. جوز بشکست و تهی آمد میانش

10. برگسست آنجایگه آهی ز جانش

11. گشت بیمغزی خویشش آشکار

12. اشک میبارید و میشد بیقرار

13. هاتفی گفتش که ای شوریده جان

14. گر تو قَسّامی هلا قسمت کن آن

15. چو نهٔ صاحب نظر خامی مکن

16. بعد از این دعوی قَسّامی مکن


قبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
* من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
شعر کامل
حافظ
* اندک اندک جمع مستان می‌رسند
* اندک اندک می پرستان می‌رسند
شعر کامل
مولوی
* ز شیری که باشد شکارش پلنگ
* چه زاید جز از شیر شرزه به جنگ
شعر کامل
فردوسی