عطار_مصیبت نامهبخش بیست و سوم (فهرست)

شمارهٔ 11-الحكایة و التمثیل

1. گفت رکن الدین اکافی مگر

2. می فشاند اندر سخن روزی گهر

3. مجلس او پارهٔ شوریده شد

4. خواجه را آن از کسی پرسیده شد

5. کاین چه افتادست وین شورش چراست

6. ما نمیدانیم بر گوئید راست

7. آن یکی گفتش فلان مرد نه خرد

8. در نهان کفشی بدزدید و ببرد

9. کفش ازو میبستدیم اینجایگاه

10. شورشی برخاست زان گم کرده راه

11. خواجه میگفتش مکن قصه دراز

12. زانکه گر روزی خدای بی نیاز

13. برفکندی پردهٔ عصمت ز ما

14. کفش دزد اولستی این گدا

15. کس چه داند تا چه حکمت میرود

16. هر وجودی را چه قسمت میرود

17. خون صدیقان ازین حسرت بریخت

18. واسمان بر فرق ایشان خاک بیخت

19. گرچه ره جستند هر سوئی ازین

20. پی نبردند ای عجب موئی ازین

21. صد جهان حسرت بجان پاک در

22. میتوان دیدن بزیر خاک در


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
* که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
شعر کامل
حافظ
* آب بقا کجا و لب نوش او کجا؟
* آتش کجا و گرمی آغوش او کجا؟
شعر کامل
رهی معیری
* من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
* جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
شعر کامل
سعدی