عطار_مصیبت نامهبخش چهلم (فهرست)

شمارهٔ 21-الحكایة و التمثیل

1. آن گدائی چون برست از نان و آب

2. بعد مرگ او کسی دیدش بخواب

3. گفت حق با تو چه کرد ای مهربان

4. گفت چون رفتم بر حق گفت هان

5. پیشم آور تا چه آوردی مرا

6. گفتم آخر من چه دارم ای خدا

7. قرب پنجه سال رفتم در بدر

8. راه پیمودم جهانی سر بسر

9. جمله میگفتند ای مرد گدا

10. نیست ما را نان پدید آرد خدا

11. مردمان نانم ندادندی بسی

12. با تو کردندی حوالت هر کسی

13. چون حوالت باتو آمد روز و شب

14. از گدائی میکنی چیزی طلب

15. جمله گفتندی خدا بدهد ترا

16. پس بده گر میدهی ای پادشاه

17. شاه هرگز از گدا چیزی نخواست

18. گر نخواهد خالق شاهان رواست

19. چون حوالت با تو آمد در پذیر

20. وین گدا را دست گیر ای دست گیر

21. پادشاها چون همه هیچیم ما

22. سر ز فرمان تو چون پیچیم ما

23. قدرت وعلم وارادت چون تراست

24. هرچه خواهی میتوانی کرد راست

25. گرچه کردم جرم بسیار ای خدای

26. قادری ناکرده انگار ای خدای

27. هست جود و فضل تو بحری عظیم

28. در بر آن کی بود امکان بیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
* ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
شعر کامل
سعدی
* زهرم مده به دست رقیبان تندخوی
* از دست خود بده که ز جلاب خوشترست
شعر کامل
سعدی
* ای لال زوصف تو زبانها
* کوته زثنای تو بیانها
شعر کامل
فیض کاشانی