عطار_مصیبت نامهبخش هفتم (فهرست)

شمارهٔ 5-الحكایة و التمثیل

1. ناگهی بهلول را خشکی بخاست

2. رفت پیش شاه ازوی دنبه خواست

3. آزمایش کرد آن شاهش مگر

4. تا شناسد هیچ باز از یکدیگر

5. گفت شلغم پاره باید کرد خرد

6. پاره کرد آن خادمیش و پیش برد

7. اندکی چون نان و آن شلغم بخورد

8. بر زمین افکند و مشتی غم بخورد

9. شاه را گفتا که تا گشتی تو شاه

10. چربی از دنبه برفت اینجایگاه

11. بی حلاوت شد طعام از قهر تو

12. میبباید شد برون از شهر تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب فراق که داند که تا سحر چند است
* مگر کسی که به زندان عشق دربند است
شعر کامل
سعدی
* بر سر پروانه شمع از بهر آن سوزد که هست
* جذبۀ عشقی که خاکستر به خاکستر کشد
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* هرکه از پوست در آغاز نیامد بیرون
* همچو بادام نپیوست به قند آخر کار
شعر کامل
صائب تبریزی