عطارپندنامه (فهرست)

شمارهٔ 11-در بیان چارچیز که اندر خطر بود

1. چارچیزست ای برادر با خطر

2. تا توانی باش ازینها بر حذر

3. قربت سلطان و الفت با بدان

4. رغبت دنیا و صحبت با زنان

5. قرب سلطان آتش سوزان بود

6. با بدان الفت هلاک جان بود

7. زهر دارد در درون دنیا چو مار

8. گرچه بینی ظاهرش نقش و نگار

9. می‌نماید خوب و زیبا در نظر

10. لیک از زهرش بود جان را خطر

11. زهر این مار منقش قاتلست

12. باشد از وی دور هر کو عاقلست

13. همچو طفلان منگراندرسرخ و زرد

14. چون زنان مغرور رنگ و بو مگرد

15. زال دنیا چون عروس آراسته است

16. هر زمانی شوی دیگر خواسته است

17. مقبل آن مردی که شد زین جفت طاق

18. پشت بر وی کرد و دادش سه طلاق

19. لب به پیش شوی خندان می‌کند

20. پس هلاک از زخم دندان می‌کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شقایق جامه بر تن چاک میزد
* ز شوق او کله بر خاک میزد
شعر کامل
عبید زاکانی
* به ذوق رنگ حنا، کودکان نمی خسبند
* چه می شود، تو هم از بهر آن نگار مخسب
شعر کامل
صائب تبریزی
* جای نزهت نیست گیتی را که اندر باغ او
* نیشکر چون برگ سنبل زهر دارد در میان
شعر کامل
خاقانی