شمارهٔ 11-در بیان چارچیز که اندر خطر بود
1. چارچیزست ای برادر با خطر
2. تا توانی باش ازینها بر حذر
3. قربت سلطان و الفت با بدان
4. رغبت دنیا و صحبت با زنان
5. قرب سلطان آتش سوزان بود
6. با بدان الفت هلاک جان بود
7. زهر دارد در درون دنیا چو مار
8. گرچه بینی ظاهرش نقش و نگار
9. مینماید خوب و زیبا در نظر
10. لیک از زهرش بود جان را خطر
11. زهر این مار منقش قاتلست
12. باشد از وی دور هر کو عاقلست
13. همچو طفلان منگراندرسرخ و زرد
14. چون زنان مغرور رنگ و بو مگرد
15. زال دنیا چون عروس آراسته است
16. هر زمانی شوی دیگر خواسته است
17. مقبل آن مردی که شد زین جفت طاق
18. پشت بر وی کرد و دادش سه طلاق
19. لب به پیش شوی خندان میکند
20. پس هلاک از زخم دندان میکند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده