بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1087

1. از تغافل زدنی ترک سبب بایدکرد

2. روز خود را به غبار مژه شب باید کرد

3. گرد وارستگی‌هکوی فنا باید بود

4. خاک در دیدهٔ اندوه ظرب باید کرد

5. همچو آیینه اگر دست دهد صافی دل

6. جوهر ناطقه شیرازهٔ لب باید کرد

7. کهنه مشق خط امواج سرابیم همه

8. عینک از آبلهٔ پای طلب باید کرد

9. اشک اگر شیشه از این دست بهم برچیند

10. مژه را روکش بازار حلب باید کرد

11. تا شودطبع توآیینهٔ تحقیق وفا

12. خلق را صیقل زنگار غضب باید کرد

13. دم صبحی مگر افسون تباشیر دمد

14. شمع ما را همه شب خدمت تب باید کرد

15. دیده‌ای را که چمن‌پرور دیدار تو نیست

16. به تماشای‌گل و لاله ادب باید کرد

17. آنقدر شیفتهٔ نرگس خمّار توام

18. که‌.ز خاکم به قدح آب عنب باید کرد

19. یک تحیر دو جهان در نظرت می‌سوزد

20. آتش از خانهٔ آیینه طلب بایدکرد

21. دل و دانش همه در عشق بتان باید باخت

22. خویش را بیدل دیوانه لقب بایدکرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کی رفته‌ای زدل که تمنا کنم تو را
* کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی
* دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی
شعر کامل
حافظ
* با این همه آن رنج شما گنج شما باد
* افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
شعر کامل
مولوی