بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1093

1. بیستون یادی ز فرهاد ندامت فال ‌کرد

2. سنگ را بیتابی آه شرر غربال ‌کرد

3. از تب‌ سودای‌ مجنون خواندم‌ افسونی‌ به دشت

4. گردبادش تا فلک آرایش تبخال‌کرد

5. ناله توفان‌خیز شد تا نارسا افتاد جهل

6. بلبل ما طرح منقار از شکست بال‌کرد

7. قامت پیری قیامت دارد از شور رحیل

8. خواب ما گر تلخ کرد آواز این خلخال کرد

9. نفی خود کردم دو عالم آرزو شد محو یاس

10. گردش رنگ‌ گلم چندین چمن پامال ‌کرد

11. گر نباشد دل‌، دماغ‌کلفت هستی‌کراست

12. الفت آیینه‌ام زحمت‌کش تمثال کرد

13. قوت آمال در پیری یکی ده می‌شود

14. حلقهٔ قد دوتایم صفر ماه و سال کرد

15. سیر کوی او خیال آینه‌ای ‌پرداز داد

16. رنگهای رفته چون تمثال استقبال‌کرد

17. خلقی از آرایش جاه انفعال ‌اندود رفت

18. صبح ما هم خنده‌ای بر فرصت اقبال‌کرد

19. بی‌خمیدن نیست از بار نفس دوش حباب

20. بیدلان را نیز هستی اینقدرحمال‌کرد

21. شعلهٔ‌ما بیدل از اسرار راحت‌غافل است

22. از شکست رنگ باید سر به زیر بال کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ چو آب لطف ز نظم تو می‌چکد
* حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت
شعر کامل
حافظ
* غم زمانه به بی حاصلان ندارد کار
* زنند سنگ به نخلی که بارور باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* بخت سبزی ز خدا همچو حنا می خواهم
* که بمالم رخ پر خون به کف پای کسی
شعر کامل
صائب تبریزی