بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1135

1. تو شمشیر حقی هر کس ز غفلت با تو بستیزد

2. همان د رکاسه ی سر خون او را گردنش ریزد

3. به ‌هرجا در رسد آوازهٔ ‌کوس ظفر جنگت

4. همه‌گر شیر باشد زهره‌اش چون‌آب می‌ریزد

5. غبار موکبت هرجا نماید غارت آهنگی

6. حسود از بی‌پر و بالی به دوش رنگ بگریزد

7. ببالد آفتاب اقتدار از چرخ اقبالت

8. به فرق دشمن جاهت فلک خاک سیه بیزد

9. دعای بیدلان از حق امید این اثر دارد

10. که یارب آتش از بنیاد اعدای تو برخیزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در خرابات مغان نور خدا می‌بینم
* این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* از نگاهی می دهد جان چشم او عشاق را
* نرگس بیمار اینجا کار عیسی می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست
* بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم
شعر کامل
حافظ