بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 115

1. عبرتی‌کوتا لب از هذیان به هم دوزد مرا

2. موج این‌گوهر نمی‌دانم چه پهلو زد مرا

3. عمرها شد آتشم افسرده است ما نفس

4. خنده‌ها بسیارکردیم‌گریه آموزد مرا

5. زان همه‌حسرت که‌حرمان باغبارم برده‌است

6. می‌زند دامن نمی‌دانم کی افروزد مرا

7. محرم آن شعله خویم جانب دیرم مخوان

8. عالمی را جمع سازم هرکه بدوزد مرا

9. حرف‌لعل اوخموشم کردبیدل‌عمرهاست

10. گبر دارد رو به محرابی‌که می‌سوزد مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد
* نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد
شعر کامل
مولوی
* پیر گردیدی و کشت املت زرد نشد
* بوی کافور شنیدی و دلت سرد نشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساعتی کز درم آن سرو روان بازآمد
* راست گویی به تن مرده روان بازآمد
شعر کامل
سعدی