بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 120

1. بس که دارد ناتوانی نبض احوال مرا

2. بازگشتن نیست از آیینه تمثال مرا

3. خاک نم‌گل می‌کندسامان خشکی از غبار

4. سیرکن هنگامهٔ ادبار و اقبال مرا

5. بسکه درمیزان هستی سنگ قدرم بیش بود

6. در عدم باکوه می‌سنجند اعمال مرا

7. تخم امّیدی به سودای حضوری‌کشته‌ام

8. سبزکن یارب سر در جیب پامال مرا

9. انتظار وعدة دیدار آخر واخرید

10. از غم ماضی شدن مستقبل حال مرا

11. رشتهٔ سازم چه امکانست‌گیردکوتهی

12. سایهٔ آن زلف پرورده‌ست آمال مرا

13. سبحه‌داران از هجوم دردسر نشناختند

14. آن برهمن زاد صندل بر جبین مال مرا

15. درتب شوق آرزوها زیرلب خون‌کرده‌ام

16. ناله جوشدگر بیفشارند تبخال مرا

17. جزعرق چون موج ازین‌دریاچه بایدبردپیش

18. شرم پرواز آب کرد افشاندن بال مرا

19. گر همه‌گردون شوم زین خرمن بیحاصلی

20. غیر خاک آخر چه باید بیخت غربال مرا

21. می‌کشم بار دل اما نقش می‌بندم به خاک

22. عجز، خوش نقاش عبرت‌کرد جمال مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
* خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
* خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
شعر کامل
حافظ
* ترک هواست، کشتی دریای معرفت
* عارف به ذات شو نه به دلق قلندری
شعر کامل
سعدی