غزل شمارهٔ 1212
1. نگه در شبههٔ تحقیق من معذور میباشد
2. سراب آیینهام آیینهٔ من دور میباشد
3. من و ساز دکان خودفروشیها، چهحرفاست این
4. جنون این فضولی در سرمنصور میباشد
5. عذابی نیست گر از خانهپردازی برون آیی
6. جهانی از غم طاق و سرا درگور میباشد
7. چه دارد آگهی غیر از قدحپیمایی حاجت
8. به قدر چشم واکردن نگه مخمور میباشد
9. معاش جاه بیعاجزکشی صورت نمیبندد
10. برات رزق شاهان بر دهان مور میباشد
11. علاج خارخار حرص ممکن نیست جز مردن
12. کفن این زخمها را مرهم کافور می باشد
13. حذر از گوشهٔ چشمی کزین یاران طمع داری
14. نگاه اینجا چراغ خانهٔ زنبور میباشد
15. سراغ یک نگاه آشنا از کس نمییابم
16. جهانچوننرگسستان بیتو شهر کور میباشد
17. در آن وادی که من دارم جنون شعلهپروازی
18. اگر عنقاست محتاج پر عصفور میباشد
19. ترنگی نیست کز شوقت نپیچد در دماغ من
20. سر عشاق چینی خانهٔ فغفور میباشد
21. ندارد ساز این کهسار جز خاموشی آهنگی
22. ز موسی پرس آوازیکه شمع طور میباشد
23. خرابات یقین فرقی ندارد ظرف و مظروفش
24. می و مینا همان یک دانهٔ انگور میباشد
25. عبارت چیست غیر از اقتضای شوخی معنی
26. پری تا نیست پیدا شیشه هم مستور میباشد
27. سیاهی ریخت بر آیینهٔ ادراک ما بیدل
28. چراغ محفل تحقیق را این نور میباشد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده