بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1220

1. دل خاک سر کوی وفا شد چه بجا شد

2. سر در ره تیغ تو فدا شد چه بجا شد

3. اشکم‌ که دلی داشت‌ گره بر سر مژگان

4. درکوی تو از دیده جدا شد چه بجا شد

5. ما را به بساطی‌که توچون فتنه نشستی

6. برخاستن ازخویش عصا شد چه بجا شد

7. چون سایه به خاک قدمت جبههٔ ما را

8. یک سجده ‌به صد شکر ادا شد چه بجا شد

9. این دیده‌ که حسرتکده شوق تماشاست

10. ای خوش‌ نگهان جای شما شد چه بجا شد

11. از حسرت دیدار تو اشک هوس‌ آلود

12. امشب نگه چشم حیا شد چه بجا شد

13. چشمت به غلط سوی دل انداخت نگاهی‌

14. تیری‌که ازان شست خطا شد چه بجا شد

15. بر صفحهٔ روی تو زکلک ید تقدیر

16. خط سیه انگشت‌نما شد چه بجا شد

17. در بزم تو آخر نگه شعله عنانم

18. چون شمع زاشک آبله پا شد چه بجاشد

19. لخت جگری بر سر هر اشک فشاندیم

20. حق نمک گریه ادا شد چه بجا شد

21. گردی‌که به امید تو دادیم به بادش

22. آرایش صد دست دعا شد چه بجا شد

23. چون سایه سر راه دو رنگی نگرفتیم

24. روز سیه ما شب‌ ما شد چه بجا شد

25. زین یکدو نفس عمر میان من و دلدار

26. گیرم ‌که اداهای بجا شد چه بجا شد

27. بیدل هوس نشئهٔ آوارگیی داشت

28. چون اشگ‌کنون بی‌سر وپا شد چه بجا شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شرار سينۀ مجنون ز آتش لیلی
* کباب ساخت همه آهوان صحرا را
شعر کامل
جامی
* ما ز یاران چشم یاری داشتیم
* خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
شعر کامل
حافظ
* مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
* به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
شعر کامل
حافظ