بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1272

1. باغ نیرنگ جنونم نیست آسان بشکفد

2. خون خورد صد شعله تا داغی به سامان بشکفد

3. آببار ما ادبکاران گداز جرأت است

4. چشم ما مشکل‌ که بر رخسار جانان بشکفد

5. بیدماغی فرصت‌اندیش شکست رنگ نیست

6. گل به رنگ صبح بابد دامن‌افشان بشکفد

7. تنگنای عرصهٔ موهوم امکان را کجاست

8. اتفدر وسعت‌که یک زخم نمایان بشکفد

9. در شکست من طلسم عیش امکان بسته‌اند

10. رنگ آغوشی‌کشد تا این‌گلستان بشکفد

11. مهرورزی نیست اینجا کم ز باد مهرگان

12. چاک زن جیب وفا تا طبع یاران بشکفد

13. وضع مستوری غبار مشرب مجنون مباد

14. داغ دل یارب به رنگ ناله عریان بشکفد

15. قابل نظارِِهٔ آن جلوه‌گشتن مشکل است

16. گرهمه صد نرگسستان چشم حیران بشکفد

17. هیچ تخمی قابل سرسبزی امید نیست

18. اشک بایدکاشتن چندان که توفان بشکفد

19. زبن‌ چمن محروم دارد چشم خواب‌آلوده‌ام

20. بی‌بهاری‌نیست حیرت‌کاش مژگان بشکفد

21. در گلستانی‌ که دارد اشک بیدل شبنمی

22. برگ برگش نالهٔ بلبل به دامان بشکفد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
* در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست
شعر کامل
حافظ
* برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
* که اختیار من از دست رفت و تیر از شست
شعر کامل
سعدی
* پریشان می تراود گفتگوی عشق از کلکم
* نهال خامه من بید مجنون است پنداری
شعر کامل
صائب تبریزی