غزل شمارهٔ 132
1. حیف استکشد سعی دگر بادهکشان را
2. یاران به خط جام ببندید میان را
3. ما صافدلان سرشکن طبع درشتیم
4. بر سنگ ترحم نبود شیشهگران را
5. حسرت همه دم صید خم قامت پیریست
6. گل در بر خمیازه بود شاخکمان را
7. غفلت ز سرم باز نگردید چوگوهر
8. با دیده گره ساختهام خواب گران را
9. عالم همه یار است تو محجوب خیالی
10. بند از مژه بردار یقین سازگمان را
11. آسوده روان جاده تشویش ندارند
12. منزل طلبی ترک مکن ضبط عنان را
13. ما و سحر از یک جگر چاک دمیدیم
14. آهی نکشیدیمکه نگرفت جهان را
15. دیدار پرستیم مپرس از رم و آرام
16. پرواز نگاه است تحیر قفسان را
17. دل جمعکن ازکشمکش دهر برون آ
18. کاین بحر در آغوش گهر ریخت کران را
19. گردون همه پرواز و زمین جمله غبار است
20. منزل بنمایید اقامتطلبان را
21. سرمایه چو صبح از دو نفس بیش ندارید
22. بیهوده براین جنس مچینید دکان را
23. بیدل ز نفسها روش عمر عیان است
24. نقش قدم از موج بود آب روان را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده