غزل شمارهٔ 1435
1. اول ،در عدم، دهنت باز میکند
2. تاکاف و نون تهیهٔ آواز میکند
3. آهنگ صور خیز تو در هر نفس زدن
4. ساز هزار عالم ناساز میکند
5. هرگاه میدهی به زبان رخصت سخن
6. جبریل بال میزند و ناز میکند
7. نیرنگ اعتبار بهار تجددت
8. با هم چه رنگها که نه گلباز میکند
9. شام ابد به جیب تو سر میبرد فرو
10. صبح ازل زتو سخن آغاز میکند
11. هر رنگ و بو که میدمد از نوبهار صنع
12. آیینهٔ خیال تو پرداز میکند
13. گر فطرت تو پر نزند در فضای قدس
14. خاک فسرده راکه فلکتاز میکند
15. زبنباغ نی دمیدن صبحی و نی گلیست
16. سحرآفرین تبسمت اعجاز میکند
17. این عرصه تا کجا نشود پایمال ناز
18. رخش تعین تو تک و تاز میکند
19. روز و شبی در انجمن اعتبار نیست
20. چشم تو میزند مژه و باز میکند
21. بیدل تآملی که در این گلشن خیال
22. رنگ شکستهٔ تو چه پرواز میکند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده