بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1501

1. تا دل از انجمن وصل تو مأیوس نبود

2. جوهر ناله درین آینه محسوس نبود

3. شب که شوق تو خسک در جگر محفل ریخت

4. شعلهٔ شمع به بیتابی فانوس نبود

5. بسکه نرنگ دو عالم به خرامت فرش است

6. نقش پا هم به رهت جز پر طاووس نبود

7. یاد آن عیش‌ که در انجمن ذوق وصال

8. داشت پیغام جضوری ‌که به صد بوس نبود

9. سعی پرواز من آخر عرقی ریخت به خاک

10. اشک هم اینقدرش‌ کوشش معکوس نبود

11. تا بر آییم ز خجلتکدهٔ دام امید

12. بال برهم زدنی جز کف افسوس نبود

13. سیر آیینهٔ دل ضبط نفس می‌خواهد

14. ورنه آزادی ما اینهمه محبوس نبود

15. نوبهاری ‌که تصور به خیالش خون است

16. ما به آن رنگ ندیدیم‌که محسوس نبود

17. جلوه در محفل ما جمله نقاب‌آرایی‌ست

18. شمع آن بزم نیفروخت‌که فانوس نبود

19. در تظلمکده دیر محبت بیدل

20. ناله فریاد دلی داشت‌که ناقوس نبود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گو شمع میارید در این جمع که امشب
* در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
شعر کامل
حافظ
* روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست
* که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو
شعر کامل
حافظ
* من بر سرآنم که به زلف تو زنم دست
* تا سنبل زلف تو چه سرداشته باشد
شعر کامل
صائب تبریزی