بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1545

1. هوش تا عافیت آیینهٔ مستی نشود

2. نیست ممکن‌که‌کندکاری و عاصی نشود

3. باخبر باش که نگذشته‌ای از عالم وهم

4. نقش فردای تو تا آینهٔ دی نشود

5. خون عشاق‌، وطن در رگ بسمل دارد

6. نیست این آب از آن چشمه‌ که جاری نشود

7. تا به‌ کی شبهه‌پرس حق و باطل بودن

8. مرد این محکمه آن است‌ که قاضی نشود

9. به هوس راحت جاوید زکف باخته‌ایم

10. شعله داغ است اگر مست ترقی نشود

11. بی‌تو بر لاله و گل چشم هوس نگشادم

12. که به رویم مژه برگردد و سیلی نشود

13. از بدآموزی تنهایی دل می‌ترسم

14. که دهی منصب آیینه و راضی نشود

15. آه از آن داغ‌ که خاکستر شوق‌آلودم

16. در غم سرو تو واسوزد و قمری نشود

17. تا به سیلاب فنا وانگذاری بیدل

18. باخبر باش‌که رخت تو نمازی نشود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زدیدار تو از یوسف زلیخا مهر برگیرد
* چراغ دیده یعقوب از روی تو درگیرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* زیر بارند درختان که تعلق دارند
* ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
شعر کامل
حافظ
* وصیت همین است جان برادر
* که اوقات ضایع مکن تا توانی
شعر کامل
سعدی