غزل شمارهٔ 1577
1. چون رشتهای که ازگهر آگاه میشود
2. صد جاده از یک آبلهکوتاه میشود
3. ای قاصد یقین املت رهزن است و بس
4. منزل مکن بلند که بیگاه میشود
5. نقاش نیست کلک ازل گر نظر کنی
6. آدم مصور از کلف ماه میشود
7. بیش وکم غنا هه اسماء حاجت است
8. فقر آن زمان که گل کند الله میشود
9. بر خاتم قناعت درویش مشربی
10. کم نیست اینکه نامگدا شاه میشود
11. از آفت غرور حذرکنکه همچو شمع
12. چشم از بلندی مژهات چاه میشود
13. برهمزن وقار بزرگی ستگفتگو
14. کوه از صدا خفیفتر ازکاه میشود
15. چون آسمان کمال بزرگان فروتنی است
16. وضع تواضعآب رخ جاه میشود
17. هر نعمتیکه مائدهٔ حرص چیده است
18. انجام رغبتش همه اکراه میشود
19. از جادهٔ ادب منمایید انحراف
20. پا خصم دامنیستکه گمراه میشود
21. جزیاس نیستکروفرلاف زندگی
22. هر گه نفس بلند شود آه میشود
23. روزی دو از تو شکوهٔ طالع غنیمت است
24. این عالم است کار که دلخواه میشود
25. بیدل بهناله خوکنو خواهیخموش باش
26. اینها فسانهایست که کوتاه میشود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده