غزل شمارهٔ 1686
1. از بس که زد خیال توام آب در نظر
2. مژگان شکستهام ز رگ خواب در نظر
3. هر گوهری که در صدف دیده داشتم
4. از خجلت نثارتو شد آب در نظر
5. روز و شبم به عالم سیر خیال توست
6. خورشید در مقابل و مهتاب در نظر
7. تا کی در انتظار بهار تبسمت
8. شبنم صفت نمک زدن خواب در نظر
9. آنجاکه نیست ابروی بت قبلهٔ حضور
10. خون میخورد برهمن محراب در نظر
11. ما در مقام آینهٔ رنگ دیگریم
12. چون اشک، داغ در دل و سیماب در نظر
13. بیچاره آدمی به تکلفکجا رود
14. اوهام در تخیل و اسباب در نظر
15. تاگلکند نگاه به مژگان تنیده است
16. از زلفکیست اینقدرم تاب در نظر
17. ای جلوه انتظار پری، سیر شیشه کن
18. جز لفظ نیست معنی نایاب در نظر
19. بیدل در انتظار تو دارد ز آه و اشک
20. صدگردباد در دل وگرداب در نظر
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده