بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1700

1. دل از فسون تعلق نگاه در زنجیر

2. چو موج چند توان رفت راه در زنجیر

3. امل به طبع نفس صبح محشری دارد

4. هنوز ربشه نهفته‌ست آه در زنجیر

5. چه ممکن است ز سودای طره‌ات رستن

6. نشسته‌ایم به روز سیاه در زنجیر

7. به ساز زندگی آزادگی نیاید راست

8. کسی چه عرض دهد دستگاه در زنجیر

9. به هر صفت‌که تامل‌کنی‌گرفتاری‌ست

10. تو خواه محو خرد باش و خواه در زنجیر

11. به جرم زندگی است این‌که می‌برند به سر

12. گداز دلق و شه از حب جاه در زنجیر

13. چو بخت‌، یار نباشد، به جهد نتوان‌کرد

14. ز حلقه‌های مرصع‌کلاه در زنجیر

15. نشانده‌ام به سر انتظار جنون

16. هزار چشم تهی از نگاه در زنجیر

17. هجوم ناله‌ام‌، از راحتم مگو بید‌ل

18. کشیده‌ام نفسی گاهگاه در زنجیر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر کوه آتش بود بسپرم
* ازین تنگ خوارست اگر بگذرم
شعر کامل
فردوسی
* ای که دستت می‌رسد کاری بکن
* پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
شعر کامل
سعدی
* صف مژگان تو بشکست چنان دل‌ها را
* که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
شعر کامل
فروغی بسطامی