غزل شمارهٔ 1725
1. خون شد دل و ز اشک اثر میکشد هنوز
2. ساز آبگشت و نغمهٔ تر میکشد هنوز
3. حیرت به نقش صفحهٔ امکان قلمکشید
4. مژگان خمار زیر و زبر میکشد هنوز
5. خلقی در این جنونکدهٔ وهم، چون هلال
6. از سرگذشته تیغ و، سپر میکشد هنوز
7. جوش غبار کم نشد از خاک رفتگان
8. منزل رسیده رنج سفر میکشد هنوز
9. ما را به وهم نشئهٔ تجرید داغ کرد
10. عریانییکه جامه ز بر میکشد هنوز
11. نامحرمی به وصل هم از ما نمیرود
12. حیرت قدح ز حلقهٔ در میکشد هنوز
13. فرش است دستگاه حلاوت بهکنج فقر
14. نی گشته بوریا و شکر میکشد هنوز
15. نشکسته گرد رنگ ز پرواز دم مزن
16. عنقا ز آشیان توپر میکشد هنوز
17. ای شمع نقش پردهٔ تحقیق دیگر است
18. تصویرت انتظار سحر میکشد هنوز
19. تخفیف حرص خواجه نشد پیکر دوتا
20. این گاو مرده بار دو خر میکشد هنوز
21. بیدل چهگنجهاکه نشد طعمهٔ زمین
22. قارون به خاک رفته و زر میکشد هنوز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده