بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1969

1. زان بهار ناز حیرانم چه سامان کرده‌ام

2. چون ‌گل امشب تا گریبان‌ گل به دامان‌ کرده‌ام

3. بوی ‌گل می‌آید از کیفیت پرواز من

4. بال و پر رنگ از نوای عندلیبان ‌کرده‌ام

5. بی نشانی مشربی دارم‌ که مانند نگاه

6. آینه در دستم و تمثال پنهان کرده‌ام

7. نقش این نه شیشه‌ گر یادم نباشد گو مباش

8. سیر مینایی دگر در طاق نسیان کرده‌ام

9. با شرار کاغذ عشرت گرو تاز وفاست

10. هر گه از خود رفته‌ام سیر چراغان ‌کرده‌ام

11. از جنون سامانی ‌کیفیت عنقا مپرس

12. آنقدر پوشیده‌ام خود را که عریان ‌کرده‌ام

13. بر که نالد فطرت از بیداد تشویش نفس

14. خانهٔ آیینه‌ای دارم که‌ ویران کرده‌ام

15. ز انتظار صبح باید بر چراغم خون‌ گریست

16. بهر یک لب خنده چندین اشک نقصان کرده‌ام

17. در غم نایابی مطلب ‌که جز وهمی نبود

18. سوده‌ام دستی که همت را پشیمان ‌کرده‌ام

19. جز غم سیل فنا دیگر چه باید خوردنم

20. از فضولی خویش را در دشت مهمان‌ کرده‌ام

21. ابر را گفتم چه باشد باعث سیرابی‌ات

22. گفت وقتی ‌گریه بر عاجز گیاهان کرده‌ام

23. بیدل از داغ چراغ خامشم غافل مباش

24. نرگسستان چشمکی خس‌پوش مژگان‌ کرده‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به مکر و حیله برای دسترس چه امکان است
* که همچو سرو بلندش هزار دستان است
شعر کامل
کمال خجندی
* کدام باد بهاری وزید در آفاق
* که باز در عقبش نکبتی خزانی نیست؟
شعر کامل
سعدی
* روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
* در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست
شعر کامل
حافظ