غزل شمارهٔ 2013
1. به سعی ضعف گرفتم ز دام خویش نجستم
2. بس است این که طلسم غرور رنگ شکستم
3. ز بس که سرخوشم از جام بینیازی شبنم
4. بهار شیشه به رویم شکست و رنگ ببستم
5. سراغ گوشهٔ امنی نداشت وادی امکان
6. چو گرد صبح به صد جا شکستم و ننشستم
7. گذشت همت ازین نه هدف به نیم تغافل
8. کمان ناز که زه کرده بود صافی شستم
9. ز بس که میبرم افسوس ازین محیط ندامت
10. حباب آبله دارد چو موج سودن دستم
11. به این ادب فلکمگردهد عروج ثریا
12. همان ز خجلت بالیدگی چو آبله پستم
13. نبود جوهر پرواز دستگاه سپندم
14. ز درد بی پر و بالی قفس به ناله شکستم
15. دلیل عجز رسا نیست حیرتم به خیالت
16. ز بس کمند نظرحلقه بست آینه بستم
17. به رنگ آینه کز شخص غیر عکس نبیند
18. به عین وصل من بیخبر خیال پرستم
19. کراست شبهه در ایجاد بی تعین بیدل
20. همانکه در عدمم دیدهاند بودم و هستم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده