بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2053

1. ز دست عافیت داغم سپند یأس پروردم

2. به این آتش که من دارم مگر آتش‌ کند سردم

3. اسیر ششدر و تدبیر آزادی جنونست این

4. چو طاس نرد هر نقشی‌که آوردم نیاوردم

5. چو شبنم شرم پیدایی‌ست آثار سراغ من

6. عرق چندان که می‌بالد بلندی می‌کند گردم

7. چو اوراق خزان بی‌اعتبارم خوانده‌اند اما

8. جهانی رنگ سیلی خورده است از چهرهٔ زردم

9. در آن مکتب که استغنا عیار معنی‌ام ‌گیرد

10. کلاه جم بنازد بر شکست‌گوشهٔ فردم

11. ز خویشم می‌برد یاد خرام او به آن مستی

12. که‌گل پیمانه‌گرداند اگر چون رنگ برگردم

13. ز عریانی درین میدان ندارم ننگ رسوایی

14. شکوه جوهر تیغم خط پیشانی مردم

15. وفایم خجلت ناقدردانی برنمی‌دارد

16. اگر بر آبله پا می‌نهم دل می‌کند دردم

17. نی‌ام بیدل خجالت مایهٔ ننگ تهی‌دستی

18. چو مضمون در خیال هر که می‌آیم ره آوردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
* نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
شعر کامل
حافظ
* یا نمی باید ز آزادی زدن چون سرو لاف
* یا گره از بی بری در دل نمی باید گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* دور گردان را به احسان یاد کردن همت است
* ورنه هر نخلی به پای خود ثمر می افکند
شعر کامل
صائب تبریزی