بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2056

1. شبی سیر خیال نقش پای دلربا کردم

2. گریبان را پر از کیفیت برگ حنا کردم

3. به ملک بی‌تمیزی داشت عالم ربط مژگانی

4. گشودم چشم و خلقی را ز یکدیگر جدا کردم

5. گرانی کرد بر طبعم غرور ناز یکتایی

6. خمی بر دوش فطرت بستم و خود را دوتا کردم

7. نمی از پیکرم جوشاند شرم ساز یکتایی

8. عرق غواصیی می‌خواستم باری شنا کردم

9. غنا می‌باید از فقرم طریق شفقت آموزد

10. که بر فرق جهانی سایه از دست دعا کردم

11. به ترک های و هو‌یم بی‌تلافی نیست سامانش

12. نی بزمم غناگر بینوا شد بوریا ‌کردم

13. به زنگ انباشتم آیینهٔ سوز محبت را

14. به ناموس وفا از آب گردیدن حیا کردم

15. کلامم اختیاری نیست در عرض اثر بیدل

16. دل از بس ناله شد ساز نفس را تر صدا کردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
* که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
شعر کامل
سعدی
* همای بر همه مرغان از آن شرف دارد
* که استخوان خورد و جانور نیازارد
شعر کامل
سعدی
* این گردباد نیست که بالا گرفته است
* از خود رمیده ای است که صحرا گرفته است
شعر کامل
صائب تبریزی