غزل شمارهٔ 206
1. شور صد صحرا جنونگرد نمکدان شما
2. ای قیامث صبحخیز لعل خندان شما
3. چشمآهو حلقهٔ گرداب بحرحیرت است
4. درتماشای رم وحشی غزالان شما
5. عشرتازرنگاست هرجاگلبساطآراشود
6. مفت جام مایه میگردد به دوران شما
7. از صدف ریزدگهر وزپسته مغزآید برون
8. چون شودگرم تکلم لعل خندان شما
9. از طراوتگاه عشرت نوبهار باغ ناز
10. باد چشم ما سفال جوش ریحان شما
11. بیش ازین نتوان به ابروی تغافل ساختن
12. شیشهٔ دل خاکشد در طاق نسیان شما
13. ما سیهبختان به نومیدی مهیا کردهایم
14. یک چراغان!داغ دل دور از شبستان شما
15. بستر وبالین منعمریست قطعراحت است
16. بر دم شمشیر زد خوابم ز مژگان شما
17. نارسا افتادهایم ای برق تازان همتی
18. تا غبار ما زند دستی به دامان شما
19. عالمی درحسرت وضع عبارت مرده است
20. معنی ماکیست تا فهمد ز دیوان شما
21. از غبار هردو عالمپاک بیرون جسته است
22. بیدل آواره یعنی خانه ویران شما
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده