بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2119

1. به سودای هوس عمری درین بازارگردیدم

2. کنون‌ گرد سرم‌ گردان‌ که من بسیار گردیدم

3. ندیدم جز ندامت ساز استغنای این محفل

4. کف دست حنایی کردم و بیکار گردیدم

5. فلک آخر به جرم قابلیت بر زمینم زد

6. گهر گل کردم و بر طبع دریا بارگردیدم

7. به این‌ گرد علایق نیست ممکن چشم واکردن

8. جنون بر عالمی پا زد که من بیدار گردیدم

9. به هر بیحاصلی بودم جنون انگارهٔ حرصی

10. ز سیر سودن دست‌ کسان هموار گردیدم

11. خرابات محبت بی تسلسل نیست ادوارش

12. چو ساغر هرکجا گشتم تهی سرشار گردیدم

13. وفا تا ناتمامی بگسلاند رشته‌ها سازش

14. به گرد هرکه گردیدم خط پرگار گردیدم

15. درین‌ گلشن جهانی داشت آهنگ تمنّایت

16. من از یک چاک دل سرکوب صد منقار گردیدم

17. قناعت عالمی دارد چه آبادی چه ویرانی

18. غبارم سایه‌ کرد آن دم که بی‌دیوار گردیدم

19. به قطع هرزه‌گردی‌ها ندیدم چارهٔ دیگر

20. ز مشق عزلت آخر تیغ لنگردار گردیدم

21. شعور عالم رنگم به آسانی نشد حاصل

22. صفاها باختم تا محرم زنگار گردیدم

23. خرام یار در موج گهر نقش نگین دارد

24. به دامن پا شکستم محو آن رفتار گردیدم

25. به هر جا موج می‌پیچد به خود گرداب می‌گردد

26. عنان از هر چه‌ گرداندم به گرد یار گردیدم

27. ز خود رفتن بهاری داشت در باغ هوس بیدل

28. بقدر رنگ‌گل من هم درین‌گلزارگردیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک
* از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
شعر کامل
حافظ
* سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
* وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
شعر کامل
حافظ
* سر به هم آورده دیدم برگهای غنچه را
* اجتماع دوستان یکدلم آمد به یاد
شعر کامل
صائب تبریزی