بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2122

1. تا درتن باغ‌گل افشان نموگردیدم

2. رنگی آوردم و گرد سر او گردیدم

3. جز شکستم ننمودند درین دیر هوس

4. بارها آینهٔ جام و سبو گردیدم

5. سبزه‌ام چون مژه ساغرکش سیرابی نیست

6. زبن چه حاصل‌که مقیم لب جوگردیدم

7. حیرتم می‌برد از خویش ‌که چون ساغر رنگ

8. به چه امید شکستم، به چه رو گردیدم

9. فرصت سلسلهٔ زلف درازست اینجا

10. من به یک موی میان تو، دو مو گردیدم

11. خامشی هم چقدر نسخهٔ تحقیق ‌گشود

12. که من آیینهٔ اسرار مگو گردیدم

13. خاک ناگشته ز شور من و ما نتوان رست

14. سرمه جوشیدم و سرکوب گلو گردیدم

15. چون سحر نیز جهان تهمت جولان منست

16. نفسی بود که در پردهٔ اوگردیدم

17. خجلت سجدهٔ خاک در او کرد مرا

18. آنقدر آب که سامان وضوگردیدم

19. پیکرم غوطه به صد موج‌گهر زد بیدل

20. خوش غبار هوس آن سر کو گردیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رای روشن ز بزرگان کهنسال طلب
* آبها صاف در ایام خزان می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
* که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
شعر کامل
حافظ
* گر کسی گفت که چون قد تو شمشادی نیست
* اگر آن قامت و بالاست بگو راست که نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی