بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2154

1. درین حیرتسرا عمریست افسون جرس دارم

2. ز فیض دل تپیدنها خروشی بی‌نفس دارم

3. چو مژگان بسمل پروازم و از سستی طالع

4. همین بر پرفشانیهای خشکی دسترس دارم

5. به صاف جام الفت‌ کز طریق‌ کینه‌‌جوییها

6. غبار دوست باشم گر غبار هیچکس دارم

7. شدم خاک و به توفان رفت اجزای غبار من

8. هنوز از سعی الفت طرف دامانی هوس دارم

9. هوای بیش نتوان یافت دام عندلیب من

10. به هر جا پر زنم از بوی گل چوب قفس دارم

11. گر از تار نگاهم ناله برخیزد عجب نبود

12. به چشم خود گره‌ گردیده اشکی چون جرس دارم

13. نفس جز تاب و تب‌ کاری ندارد مفت ناکامی

14. دماغ سوختن‌ گرم‌ست تا این مشت خس دارم

15. چو صبح‌ از ننگ هستی در عدم هم بر نمی‌آیم

16. غبارم تا هوایی در نظر دارد نفس دارم

17. همان منصور عشقم گر هوس فرسوده‌ام بیدل

18. به عنقا می‌رسد پروازم و بال مگس دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
* حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
شعر کامل
حافظ
* گفتی اندر خواب گه گه روی خود بنمایمت
* این سخن بیگانه را گو، کآشنا را خواب نیست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
* بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند
شعر کامل
حافظ