بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2213

1. چو دریا یک قلم موجست شوق بیخودی جوشم

2. تمنای کناری دارم و توفان آغوشم

3. به شور فطرت من تیره بختی برنمی‌آید

4. زبان شعله‌ام از دود نتوان ‌کرد خاموشم

5. قیامت همتم مشکل‌که باشد اطلس‌گردون

6. دو عالم می‌شود گرد عدم تا چشم می‌پوشم

7. خوشم ‌کز شور این دربا ندارم‌ گرد تشویشی

8. دل افسرده مانند صدف شد پنبه درگوشم

9. هوس مشکل‌که بالد از مزاج بی نیاز من

10. درین محفل همه گر شمع ‌گردم دود نفروشم

11. خیال‌گل نمی‌گنجد ز تنگی درکنار من

12. مگر چون غنچه نگشاید شکست رنگ آغوشم

13. مرادی نیست هستی را که باشد قابل جهدی

14. ندانم اینقدرها چون نفس بهر چه می‌کوشم

15. به هر جا می‌روم از دام حیرت بر نمی‌آیم

16. به رنگ شبنم از چشمی‌که دارم خانه بر دوشم

17. به حیرت خشک باشم به‌که در عرض زبان سازی

18. به رنگ چشمهٔ آیینه جوهر جوشد از جوشم

19. ز یادم شبهه‌ای در جلوه آمد عرض هستی شد

20. جهان تعبیر بود آنجاکه من خواب فراموشم

21. شکستن اینقدرها نیست در رنگ خزان بیدل

22. دربن وبرانه‌گردی کرده باشد رفتن هوشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رشک می آید مرا از جامه بر اندام تو
* با تو ای گل جای در یک پیرهن باید مرا
شعر کامل
رهی معیری
* ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم
* گر همه زهرست چون خوردیم ساغر نشکنیم
شعر کامل
وحشی بافقی
* بار محبت از همه باری گران‌تر است
* و آن کس کشد که از همه کس ناتوان‌تر است
شعر کامل
فروغی بسطامی