غزل شمارهٔ 2245
1. تحیر سوخت پروازم فسردن کرد پامالم
2. به زیر آسمان در بیضه خون شد شوخی بالم
3. نه پروازم پر افشانی، نه رفتارم قدم سایی
4. غباری در شکست رنگ دارم،گردش حالم
5. تمنایی نمیدانم، تو لایی نمیفهمم
6. جبین نالهای بر آستان درد میمالم
7. شرار بیدماغم رنج فرصت برنمیدارد
8. چه امکانست سازد عمر پامال مه و سالم
9. تب شوقت چه آتش پخت در بنیاد شمع من
10. که شد سرمایهٔ هستی سراپا حرف تبخالم
11. ز درد نارساییهای پروازم چه میپرسی
12. چو مژگان در ازل این نامه واکردند از بالم
13. نوای درد دل نشنیدهاند آخر درین محفل
14. شکستی کاش میشد ترجمان رنگ احوالم
15. ز وضع خامش من حیرت دیدار میجوشد
16. ادب سازم نفس میکاهم و آیینه میبالم
17. خمار وصل و خرسندی بجوش ای گریه تا گریم
18. اسیر عشق و بیدردی ببال ای ناله تا نالم
19. ندانم گلفروش باغ نیرنگ کیام بیدل
20. هزار آیینه دارد در پر طاووس تمثالم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده