غزل شمارهٔ 23
1. شب وصل است و نبود آرزورا دسترس اینجا
2. که باشد دشمن خمیازه آغوش هوس اینجا
3. چو بویگلگرفتارم به رنگ الفتی ورنه
4. گشاد بال پرواز است هرچاک قفس اینجا
5. سراغکاروان ملک خاموشی بود مشکل
6. به بوی غنچههمدوش استآواز جرس اینجا
7. دل عارف چوآیینه بساط روشنی دارد
8. کهنقش پای خود راگم نمیسازد نفس اینجا
9. تفاوت میفروشد امتیازت ورنه در معنی
10. کمال عشق افزون نیست ازنقص هوس اینجا
11. غم مستقبل و ماضیستکان را حال مینامی
12. نقابی در میان اسث از غباریش وپس اینجا
13. غبار خاطر تیغت چرا شدکوچهٔ زخمم
14. که جزخونابهٔ حسرت نمیباشد عسساینجا
15. نیندازد زکف بحر قبولش جنس مردودی
16. به دوش موج دارد نازبالش خارو خس اینجا
17. درتن ره نقش پا هم دارد از امید منشوری
18. نبیند داغ محرومی جبین هیچکس اینجا
19. چهامکان است از خال لبش خط سر برون آرد
20. زنومیدی نخواهد دست برسر زد مگس اینجا
21. غبار ما، همان باد فنا خواهد ز جا بردن
22. چهلازم چون سحر منتکشیدن از نفساینجا
23. نه آسان است صید خاطر آزادگان بیدل
24. ز شوق مرغ دارد چاکها جیب قفس اینجا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده