غزل شمارهٔ 2307
1. ای نرگست حیاکدهٔ صلح و جنگ هم
2. ساز غزال رام تو خشم پلنگ هم
3. دنبالههای ابروت از دل گذشته است
4. میآید ازکمان توکار خدنگ هم
5. تنها نه دف ز حلقه بهگوشان بزم تست
6. دارد سری به فکر سجود تو چنگ هم
7. رنگینی لباس چه مقدار دلکش است
8. گلکرده است این هوس از طبع سنگ هم
9. از آگهی به مغز خرد جمعکردهایم
10. کیفیتی که نیست در اوهام ننگ هم
11. زانو زدن ز خصم مپندار عاجزیست
12. پیداست این ادا دم کین از تفنگ هم
13. ای خستت عقوبت جاوید، هوشدار
14. بدتر ز قبر میفشرد جسم تنگ هم
15. راهیست راه عمرکه خود قطع میشود
16. وصل فنا شتاب ندارد درنگ هم
17. عجزیست در مزاج تحیر سرشت من
18. کز خویش رفتنم نشکستهست رنگ هم
19. درکارگاه عشق سلامت چه میکند
20. اینجا به طبع شیشه خزیدهست سنگ هم
21. بیالفت لباس ز عریان تنی چه باک
22. جنس دکان فخرپرستیست ننگ هم
23. بیدل مباد منکر جام تهی شوی
24. دارد حضور قلقل مینا ترنگ هم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده