بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2309

1. خوشا عهدی‌ که غم‌ کوس تسلی می‌زد و دل هم

2. به کشت نادمیدن دانه ذوقی داشت حاصل هم

3. درشت و نرم صحرای تعلق یک اثر دارد

4. شلایین‌تر ز صد خارست دامنگیری‌ گل هم

5. به افسون نفس عمری فلکتاز هوس بودم

6. کنون دیدم‌ کزین جرأت ندارم راه در دل هم

7. به ذوق جستجوی لیلی عبرت نقاب ما

8. مگو مجنون بیابانی است‌، صحرایی‌ست محمل هم

9. زمینگیری ندارد بهرهٔ راحت درین وادی

10. چو تار شمع اینجا جاده پرداز است منزل هم

11. غرورکیست سرمشق دبیرستان نومیدی

12. که دارد کج‌کلاهی‌ها شکست فرد باطل هم

13. کف خاکستر پروانهٔ ما این نظر دارد

14. که برق شمع اگر این است خواهد سوخت محفل هم

15. به تصو‌یر خیال ای آینه زان جلوه قانع شو

16. همان تمثال خواهی دید اگر گشتی مقابل هم

17. غباری نیست بیتابی‌ کزین حیرتسرا جوشد

18. به هر کمفرصتی اینجا دماغی داشت بسمل هم

19. اگر از صفحهٔ آیینه حیرت می‌شود زایل

20. توان برداشتن از خاک راهت نقش بیدل هم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چند باشی همچو خون مرده پنهان زیر پوست؟
* همتی کن، پوست را بشکاف بر خود چون انار
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر نثار قدم یار گرامی نکنم
* گوهر جان به چه کار دگرم بازآید
شعر کامل
حافظ
* به چندین دست نتوانست مژگانش نگه دارد
* ز افتادن به هر جانب نگاه نیم مستش را
شعر کامل
صائب تبریزی