بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2443

1. آه ناکام چه مقدار توان خون خوردن

2. زین دو دم زندگیی تا به قیامت مردن

3. داغ یأسم‌که به‌کیفیت شمع است اینجا

4. آگهی سوختن و بستن چشم افسردن

5. فرصت هستی از ایمای تعین خجل است

6. صرفهٔ نقد شرر نیست ‌مگر نشمردن

7. پارسایی چقدر شرم فضولی دارد

8. بال سعی مگس و ناله به عنقا بردن

9. مشت خاکیم‌کمینگاه هوایی‌که مپرس

10. چه خیالست به پرواز عنان نسپردن

11. دل تنک حوصله و دشت تعلق همه خار

12. یا رب این آبله را چند توان آزردن

13. چه توان کرد به هر بی‌جگری‌ها بیدل

14. ناگزیریم ز دندان به جگر افشردن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خردمند باید دل پادشا
* که تیزی و تندی نیارد بها
شعر کامل
فردوسی
* حسن بالای چو سروش ز خرامیدن و خواب
* طعنه بر قامت شمشاد و صنوبر زده بود
شعر کامل
اوحدی
* مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش
* لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش
شعر کامل
حافظ