بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2491

1. دل‌ گر نه داغ عشق فروزد کباب ‌کن

2. در خانه‌ای ‌که‌ گنج نیابی خراب کن

3. نامحرم کرشمهٔ الفت کسی مباد

4. باب ترحمیم زمانی عتاب‌ کن

5. هستی فریب دولت بیدار خوردن‌ست

6. خوابی تو هم به بالش ناز حبا‌ب‌ کن

7. خلقی به زحمت‌ سر بیمغز مبتلاست

8. با این کدو تو نیز شنای شراب ‌کن

9. پیری چو صبح شبههٔ آثار زندگی‌ست

10. این نسخه را به نقطهٔ شک انتخاب کن

11. گرد نفس شکست و تو داری غم جسد

12. اوراق رفت احاطهٔ جلد کتاب کن

13. یک حلقه قامتیم چه هستی‌ کجا عدم

14. این‌صفر را به‌هر چه پسندی حساب‌کن

15. بر گردن تصرف ادراک بسته‌اند

16. بیداریی که خدمت تعبیر خواب کن

17. رنگ قبول حوصلهٔ عجز ناز کیست

18. ای سایه ترک مکرمت آفتاب کن

19. جام مروت همه بر سنگ خورده است

20. زین دور خشک چشم توقع پر آب‌ کن

21. گرد نمود فتنه ندارد سواد فقر

22. زین شام ریش صبح قیامت خضاب کن

23. بیدل ز اختیار برآ هر چه باد باد

24. فرصت‌ کم است ترک درنگ و شتاب‌ کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
* که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
شعر کامل
حافظ
* از آستان پیر مغان سر چرا کشیم
* دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
شعر کامل
حافظ
* ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن
* در این چمن که گلی بوده است یا سمنی
شعر کامل
حافظ