غزل شمارهٔ 2537
1. چنین کشتهٔ حسرت کیستم من
2. که چون آتش ازسوختن زیستم من
3. نه شادم نه محزون نه خاکم نه گردون
4. نه لفظم نه مضمون چه معنیستم من
5. نه خاک آستانم نه چرخ آشیانم
6. پری میفشانم کجاییستم من
7. اگر فانیام چیست این شور هستی
8. وگر باقیام از چه فانیستم من
9. بناز ای تخیل ببال ای توهم
10. که هستیگمان دارم و نیستم من
11. هوایی در آتش فکندهست نعلم
12. اگر خاک گردم نمیایستم من
13. نوایی ندارم نفس میشمارم
14. اگر ساز عبرت نیام چیستم من
15. بخندید ای قدردانان فرصت
16. که یک خنده برخویش نگریستم من
17. در این غمکده کس ممیراد یارب
18. به مرگیکه بیدوستان زیستم من
19. جهان گو به سامان هستی بنازد
20. کمالم همین بسکه من نیستم من
21. به این یکنفس عمرموهوم بیدل
22. فنا تهمت شخص باقیستم من
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده