بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2541

1. ز ره هوس به توکی رسم نفسی ز خود نرمیده من

2. همه حیرتم به‌کجا روم به رهت سری نکشیده من

3. به چه برگ ساز طرب‌کنم زچه جام نشئه طلب‌کنم

4. گل باغ شعله نچیده من‌، می داغ دل نچشیده من

5. چوگل آنکه نسخهٔ صد چمن ز نقاب جلوه ‌گشوده تو

6. چو می آنکه عشرت عالمی ز گداز خود طلبیده من

7. چه بلا ستمکش غیرتم چقدر نشانهٔ حیرتم

8. که شهید خنجر ناز تو شده عالمی و تپیده من

9. تو به محفلی ننموده رو که ز تاب شعلهٔ غیرتش

10. همه اشک‌گشته به‌رنگ شمع و زچشم خود نچکیده من

11. می جام ناز و نیازها به خمار اگر نکشد چرا

12. ز سرجفا نگذشته تو ز در وفا نرمیده من

13. چو نگاه‌گرم به هر طرف‌که‌گذشته محمل ناز تو

14. چو دل‌گداخته از پی‌ات به رکاب اشک دویده من

15. تو و صد چمن طرب نمو من و شبنمی نگه‌ آبرو

16. به بهار عالم رنگ و بو، همه جلوه تو، همه دیده من

17. نه جنون سینه دریدنی نه فنون مشق تپیدنی

18. به سواد درد تو کی رسم الفی ز ناله‌کشیده من

19. چو سحر نیامده در نظر، رم فرصت نفس آنقدر

20. که برم بر آب شکفتگی به طراوت‌ گل چیده من

21. به‌کدام نغمهٔ دل گسل ز نواکشان نشوم خجل

22. چو جرس به غیر شکست دل سخنی ز خود نشنیده من

23. من بیدل و غم غفلتی‌ که ز چشم بند فسون دل

24. همه جا ز جلوهٔ من پر است وبه هیچ جا نرسیده من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بساط عمر مرا گو فرونورد زمانه
* که من حکایت دیدار دوست درننوردم
شعر کامل
سعدی
* دوای عشق گویند از سفر خیزد چه دانستم
* که در دل مهر آن مه خواهد افزون شد به هر منزل
شعر کامل
جامی
* چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن
* بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو
شعر کامل
حافظ