غزل شمارهٔ 255
1. ز بادهایست به بزم شهود، مستی ما
2. کهکرد رفع خمار شراب هستی ما
3. بگو بهشیخکه زکفرتا به دین فرق است
4. ز خودپرستی تو تا به میپرستی ما
5. زد0بم دست به دامان عشق از همه پیش
6. مراد ما شده حاصل ز پیشدستی ما
7. به راه دوست چنان مست بادهٔ شوقیم
8. که بیخودند رفیقان ما ز مستی ما
9. به پیش سرو قدی خاک راه شد بیدل
10. بلند همتی ماببینوپستی ما
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده