بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2556

1. ای اثرهای خرامت چشم حیران درکمین

2. هرکجا پا می‌نهی آیینه می‌بوسد زمین

3. گر چه می‌دانیم دل هم منظر ناز تو نیست

4. اندکی دیگر تنزل‌ کن به چشم ما نشین

5. غافل از دیدار آن چشم حیاپرور نه‌ایم

6. تیغ خوابانیده‌ای دارد نگاه شرمگین

7. دستگاهت هر قدر بیش است‌ کلفت بیشتر

8. در خور طول است چینهایی‌ که دارد آستین

9. عالمی در سایه می‌جوید پناه از آفتاب

10. گر عیار مهرگیری نیست بی‌ آثار کین

11. پا به دامن‌ کش‌ که دارد عجز پیمای طلب

12. عشرت روی زمین از آبله زیر نگین

13. لذت دنیا نمی‌سازد به‌کام عافیت

14. عالمی خفته‌ست در نیش از هوای انگبین

15. چون شرار از وحشت‌ کمفرصتیهای وصال

16. حیرت آیینه می‌گردد نگاه واپسین

17. کی توانم پنجه با سرپنجهٔ خورشید زد

18. من‌که پشت سایه نتوانم رساندن بر زمین

19. پیری از دمسردی یأسم به خاکستر نشاند

20. شعله هم دارد درین فصل احتیاج پوستین

21. گر نه از قرب حضورت نقد مژگان روشن است

22. دیگر از عقبا چه می‌بیند نگاه دوربین

23. چند خواهی حسرت دیدار ینهان داشتن

24. چشم می‌روید درین محفل چو شمع‌ از آستین

25. یک قلم شوق است بیدل‌ کلفت وارستگان

26. موج عرض تازه‌رویی دارد از چین جبین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاک پیش تشنگان هرگز نگیرد جای آب
* چاره مخمور می، تریاک نتوانست کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* عیب نبود گر ترنج از دست نشناسم که نیست
* در همه مصرم کسی چون یوسف کنعان عزیز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ملامتگوی بی‌حاصل ترنج از دست نشناسد
* در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
شعر کامل
سعدی