بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 268

1. ازین محفل چه امکان است بیرون رفتن مینا

2. که پالغز دو عالم دارد امشب دامن مینا

3. نفس سرمایهٔ عجزاست از هستی مشو غافل

4. که تا صهباست نتوان برد خم ازگردن مینا

5. سلامت بی‌خبر دارد ز فیض عالم آبم

6. حباب من ندارد صرفه در نشستن مینا

7. بتاب ای آفتاب عیش مخموران‌که در راهت

8. سفیدازپنبه شد چون صبح چشم روشن مینا

9. اگر می نیست ای مطرب‌تو ازافسانهٔ دردی

10. دل سنگین ما خونین به طرف دامن مینا

11. حباب باده با ساغر نفس دزدیده می‌گوید:

12. که از چشم تو دارد نرگسستان‌گلشن مینا

13. مدد از هیچ‌کس در موسم پیری نمی‌خواهم

14. که بس باشد مرا برکف عصای‌گردن مینا

15. تحیر در صفای امتیاز باده می‌لغزد

16. پری‌گویی عرق‌کرده‌ست در پیراهن مینا

17. دلی آمادة چندین هوس داری بهم بشکن

18. مبادا فتنه‌زاییها کند آبستن مینا

19. اگر جوش بقا نبود فنا هم نشئه‌ای دارد

20. که از قلقل مدان آهنگ بشکن‌بشکن مینا

21. امید سرخوشی در محفل امکان نمی‌باشد

22. مگر از خود تهی‌گشتن شود پرکردن مینا

23. اگر بیدل ز اهل مشربی تسلیم سامان‌کن

24. رگ‌گردن ندارد نسبتی باگردن مینا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرمم ز آتش دل زان سان که گر درین تب
* پهلو نهم به بستر دودم ز بستر آید
شعر کامل
جامی
* چندین هزار شیشه دل را به سنگ زد
* افسانه ای است این که دل یار نازک است
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای بادهای خوش نفس عشاق را فریادرس
* ای پاکتر از جان و جا آخر کجا بودی کجا
شعر کامل
مولوی