بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2723

1. چو قارون ته خاک اگر رفته باشی

2. به آرایش‌گنج و زر رفته باشی

3. چه‌کارست امل پیشه را با قیامت

4. به هر جا رسی پیشتر رفته‌باشی

5. براین انجمن وا نگردید چشمت

6. یقین شدکه جای دگر رفته باشی

7. رم فرصت اینجا نفس می‌شمارد

8. چو عمرآمدن‌کو، مگر رفته باشی

9. چو شمعت به‌پیش ایستاده‌ست رفتن

10. ز پا گر نشستی به سر رفته باشی

11. شراری‌است آیینه‌پرداز هستی

12. نظر تا کنی از نظر رفته باشی

13. غبار تو خواهد جنون‌ کردن آخر

14. در آن ره‌ که با کروفر رفته باشی

15. دراین بزم تاکی فروزد چراغت

16. اگر شب نرفتی سحر رفته باشی

17. جهان بیش و کم مجمع امتیاز است

18. تو پر بی تمیزی به در رفته باشی

19. چه عزت چه خواری اقامت محال است

20. به هر رنگ ازین رهگذر رفته باشی

21. هوا مخملی ‌گر همه آفتابی

22. وگر سایه‌ای بی سحر رفته باشی

23. سلامت در این‌ کوچه وقتی‌ست بیدل

24. که از آمدن بیشتر رفته باشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی روی تو راحت ز دل زار گریزد
* چون خواب که از دیده بیمار گریزد
شعر کامل
رهی معیری
* اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد
* نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد
شعر کامل
مولوی
* همین بس شاهد یکرنگی معشوق با عاشق
* که بلبل عاشق است و گل گریبان پاره می سازد
شعر کامل
صائب تبریزی