بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2825

1. محو بودم هر چه دیدم دوش دانستم تویی

2. گر همه مژکان ‌گشود آغوش دانستم تویی

3. حرف غیرت راه می‌زد از هجوم ما و من

4. بر در دل تا نهادم ‌گوش دانستم تویی

5. مشت خاک و اینهمه سامان ناز اعجاز کیست

6. بیش ازین از من غلط مفروش دانستم تویی

7. نیست ساز هستی‌ام تنها دلیل جلوه‌ات

8. با عدم هم ‌گر شدم همدوش دانستم تویی

9. محرم راز حیا آیینه دار دیگر است

10. هر چه شد از دیده‌ها روپوش دانستم تویی

11. غفلت روز وداعم از خجالت آب‌ کرد

12. اشک می‌رفت و من بیهوش دانستم تویی

13. بیدل امشب سیر آتشخانهٔ دل داشتم

14. شعله‌ای را یافتم خاموش دانستم تویی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کشم خنجر چو سوسن بر تن خویش
* چو گل در خون کشم پیراهن خویش
شعر کامل
جامی
* چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
* که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
* وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
شعر کامل
حافظ