بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 363

1. هرگه به باغ بی‌تو فکندم نظر در آب

2. تمثال من برآمد از آیینه تر درآب

3. جایی‌که شرم حسن تو آیینه‌گر شود

4. کس روی آفتاب نبیند مگر در آب

5. صبحی عرق بهارگذشتی درین چمن

6. هرجاگلی دمید فرو برد سر در آب

7. نتوان دم تبسم لعل تو یافتن

8. یاقوت زهره‌ای که ندزدد جگر در آب

9. ای طالب سلامت از آفات نگذری

10. در ساحل آتش است توکشتی ببر در آب

11. اجزای دهر تشنهٔ جمعیت دل است

12. هر قطره راست حسرت سعی‌گهر در آب

13. چون موج در طبیعت آفاق حرکتی‌ست

14. آن‌گوهرش هنوز نداده‌ست سر در آب

15. پرواز در حیاکدهٔ زندگی ترست

16. ای موج بی‌خبر بشکن بال وپر در آب

17. فریاد اهل شرم به‌گوش‌که می‌رسد

18. بیش از حباب‌، نیست نفس پرده‌در در آب

19. جز سعی مرگ صیقل زنگار طبع نیست

20. ان‌شعله را شبی‌ست‌که دارد سحر در آب

21. غرق ندامتیم و همان پیش می‌بریم

22. چون موج پا زدن به سریکدگردرآب

23. خلقی به داغ بیخبری غوطه خورده است

24. من هم چوشمع خفته‌م آتش به‌سر درآب

25. بیدل‌گم است هر دو جهان درگداز شوق

26. آن‌کیست‌گیرد از نمک خود خبر درآب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند به هم مردم عالم گله خویش
* پیش که روم من که زعالم گله دارم؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
* که باد صبح نسیم گره گشا آورد
شعر کامل
حافظ
* گویند که در سینه غم عشق نهان کن
* در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم
شعر کامل
فروغی بسطامی