بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 406

1. بیتابی عشق این همه نیرنگ هوس ریخت

2. عنقا پری افشاندکه توفان مگس ریخت

3. مستغنی‌گشت چمن و سیر بهاریم

4. بی‌بال و پریها چقدرگل به قفس ریخت

5. از تاب و تب حسرت دیدار مپرسید

6. دردیده چوشمعم نگهی‌پر زد و خس ریخت

7. ازیک دو نفس صبح هم ایجاد شفق‌کرد

8. هستی دم تیغی‌ست‌که خون همه‌کس ریخت‌.

9. روشنگر جمعیت دل جهد خموشی‌ست

10. نتوان چو حباب آینه بی‌ضبط نفس ریخت

11. دنباله دو قلقل مینای رحیلیم

12. ین باده جنون داشت‌که در جام جرس ریخت

13. بیدل ز فضولی همه بی‌نعمت غیبیم

14. آب رخ این مایده‌ها، سیر و عدس ریخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
* هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
شعر کامل
حافظ
* هیچ نخلی همچو رز در بوستان چالاک نیست
* هیچ دستی در جهان بالای دست تاک نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف
* همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش
شعر کامل
حافظ