بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 679

1. شهید خنده زخمم ‌که تیغ‌ همدم اوست

2. کباب ‌گلشن داغم ‌که شعله شبنم اوست

3. شکار ناز غزالی‌ست‌، ناتوان دل من

4. که رنگ دهر به فتراک بستهٔ رم اوست

5. تو را به ملک ملاحت سزد سلیمانی

6. از آن نگین تبسم که غنچه خاتم اوست

7. به برق تیغ تو نازم‌که در بهار خیال

8. هزار صبح تجلی مقابل دم اوست

9. چه ممکن است ززلفت برون تپیدن دل

10. که حسن هم ز اسیران حلقهٔ خم اوست

11. ز تنگی دلم اندیشه می‌تپد در خون

12. چگونه محشر غم‌ در فضای مبهم اوست

13. بهار خاک به این رنگ و بو چه امکان است

14. نفس در آینهٔ ما هوای عالم اوست

15. شهید تیغ که زین وادی خراب گذشت

16. که شام و صبح هجوم غبار ماتم اوست

17. هوای الفت بیگانه مشربی داریم

18. قرار ما طلب او، نشاط ما غم اوست

19. بهشت خرمی ماست مجمع امکان

20. ولی چه سود که شخص مروت آدم اوست

21. به چشم کم منگر بیدل ستمزده را

22. که آبروی محبت به دیدهٔ نم اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
* باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
شعر کامل
حافظ
* حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
* کایام گل و یاسمن و عید صیام است
شعر کامل
حافظ
* می‌خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست
* از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت
شعر کامل
حافظ